پروانگی رسم ماست...

سیونار-sionar

پروانگی رسم ماست...

سیونار-sionar

پروانگی رسم ماست...
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

۵۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «متن» ثبت شده است

بیمارستان روانی(طنز)

به هنگام بازدید از یک بیمارستان روانى ،

از روان‌ پزشک پرسیدم شما چطور می‌ فهمید که یک بیمار روانى به بسترى شدن در

بیمارستان نیاز دارد یا نه ؟


روان ‌پزشک گفت : ما وان حمام را پر از آب می‌ کنیم و یک قاشق چای خورى ،

یک فنجان و یک سطل جلوى بیمار می‌ گذاریم و از او می ‌خواهیم که وان را خالى کند .


من گفتم : آهان ! فهمیدم . آدم عادى باید سطل را بردارد چون بزرگ ‌تر است .

روان ‌پزشک گفت : نه ! آدم عادى درپوش زیر آب وان را بر می ‌دارد . شما می ‌خواهید

تخت ‌تان کنار پنجره باشد ؟

کجا هستیم ...(طنز)

شتر مادر: «پسرم، برای راه رفتن در صحرا داشتن این نوع دست و پا ضروری است.»


بچه شتر:

«چرا مژه‌های بلند و ضخیم داریم؟ بعضی وقت‌ها مژه‌ها جلوی دید من را می‌گیرد.»

 


شتر مادر: «پسرم، این مژه‌های بلند و ضخیم یک نوع پوشش حفاظتی است که

چشم‌ها ما را در مقابل باد و شن‌های بیابان محافظت می‌کنند.»


بچه شتر: «فهمیدم. پس کوهان برای ذخیره کردن آب است برای زمانی که ما در بیابان

هستیم. پاهایمان برای راه رفتن در بیابان است و مژه‌هایمان هم برای محافظت

چشمهایمان در برابر باد و شن‌های بیابان است.»


بچه شتر: «فقط یک سوال دیگر دارم.»


شتر مادر: «بپرس عزیزم.»


بچه شتر: «پس ما در این باغ وحش چه غلطی می‌کنیم؟»

مهارت‌ها، علوم، توانایی‌ها و تجارب فقط زمانی مثمرثمر است که شما در جایگاه واقعی

و درست خود باشید. پس همیشه از خود بپرسید الان شما در کجا قرار دارید؟

رویا

کَـــــر شدم !!!  
چقدر نوشته های اینجا بلند گریه می کنند !
  انگار تقصیر هم ندارند … ! 
 انگار زیاد منتظر ماندند ،
 و شاید حدیث بی قراریست و یا …
  عاشقانه هایی که نوشتن ندارد… 
 و من … 
 هنوز رویا می بافم …

عاشقانه...

برای نبودن که . . . 
 همیشه لازم نیستــــــــــ راه دوری رفته باشی 
 میتوانی همین جا 
 پشت تمـــــــــام ِ بغضهایت ، 
گم شده باشی 
 این روزها خوبم ، کار میکنم ، شعر میخوانم  قصه می نویسم
 و گـــــــــــاهی  دلم که برایتــــــــــــ . . . تنگ میشود
  تمام خیابانها را ،
 با یادتـــــــــــ . . . پیاده میروم .