هیچ وقت هیچ وقت نقاش خوبی نخواهم شد
امشب دلی کشیدم
شبیه نیمه سیبی
که به خاطر لرزش دستانم
در زیر آواری از رنگ ها
ناپدید ماند .
بعضی ها از دور میدرخشند!
نزدیک که میشوی
یک تکه شیشه ی شکسته ای بیشتر نیستند!!!
که باید لگدی بهش زد
تا از مسیر نور آفتاب دور شوند و چشمان دیگری را
خیره نکنند و گول نزنند!!!
روزگاری شده...
می برد باران،
اشک چشمانم را
میبرد باد
فریادم را
و تو
دلم را...
هیچ ندارم
جز خاطره ای
که آن هم از هیچ یادی بردنی نیست!
ته دیگ" عشق ِ اول " را هر چقدر که بسابی ،
چه با اسکاج ِ دوست داشتن های بعدی ،
چه با سیم ِ ظرفشویی عاشق شدن های بعدی ،
از " دل "ت پاک نمی شود ...
حالا تو هی بساب
و از صدای نا هنجارش
سر درد بگیر … !!
خودَم قـ ـبول دارم کهنـ ـه شده ام،
انقدر کهنـ ـهِ که میشوَد
روی گَـ ـرد و خـ ـاک تَنم یادگـ ـاری نوشت..
کهــ ـنه و کم رَنگـ ـ شده ام..
بنویـ ـس و برو...!
گاهی می توان
برای عزیز خود
چند سطر "سکوت"
به عنوان یادگاری نوشت،
تا در خلوت خود
این سکوت تو را
هر طور که خواست معنی کند...!
هَمــِهـ چـیز خَنــدهــِ دار بــُود !
داشتَنــِ تُو
بُودُنــِ مَنــ
ماندَنــ ما
رَفتَنــِ تـُـو
رَفتَنــِ مَـنــ
اینــ هَمــِهــِ آه !
گاهیــ اَز اینــ هَمــهــِ خَندهــِ گِریِهـِ اَمــ میـــ گیرَد… !