پروانگی رسم ماست...

سیونار-sionar

پروانگی رسم ماست...

سیونار-sionar

پروانگی رسم ماست...
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

سکوت

گاهی می توان

برای عزیز خود

چند سطر "سکوت"

به عنوان یادگاری نوشت،

تا در خلوت خود

این سکوت تو را

هر طور که خواست معنی کند...!

هه...

هَمــِهـ چـیز خَنــدهــِ دار بــُود !

داشتَنــِ تُو

بُودُنــِ مَنــ

ماندَنــ ما

رَفتَنــِ تـُـو

رَفتَنــِ مَـنــ

اینــ هَمــِهــِ آه !

گاهیــ اَز اینــ هَمــهــِ خَندهــِ گِریِهـِ اَمــ میـــ گیرَد… !

بی هیچ

بی هیچ

عریان و تهی

در پس واژه های پوسیده

که آوار می شود در من مدام و مدام

هراس بی پایان تنهایی

دریاب مرا که بی تو هیچ تر می شوم

لحظه لحظه در خود آب میشوم.

بازی

من چشمهایـــم را بستم و تو قایــم شدی ...

من هنـــوز روزها را می شــمـــــــــــــــــــــ ـ?ــــــــــــــــــــــ? ?ـ?ارم!...

و تـــو پیدا نمیشوی !..

یا من بازی را بلــد نیستم !

یا تو جر زدی

عاشق

می گویی که میروی و دیگر ،

گذرت هم این جا نمی افتد !

کاش می دانستی یک عاشق...

شاید از عشق بمیرد

اما ...

از پا نمی افتد !!!

این روزها

این روزهــــایم به تظاهر می گذرد...

تظاهر به بی تفاوتی،

تظاهر به بی خیـــــالی،

به شادی،

به اینکه دیگــــر هیچ چیز مهم نیست...

اما . . .

چه سخت می کاهد از جانم این "نمایش"

دلتنگ

گاه دلتنـــــــگ می شوم دلتنـگتر از تمام دلتنگـــــــــی ها

حسرت ها را می شمارم

و باختن ها

وصدای شکستن را

... نمیدانم من کدامین امید را ناامید کردم

وکدام خواهش را نشنیدم

وبه کدام دلتنگی خندیدم

که چنین دلتنگــــــــــــــــم

گاهی

گاهی دلم می خواهد خودم را بغل کنم!

ببرم بخوابانمش!

لحاف را بکشم رویش!

دست ببرم لای موهایش و نوازشش کنم!

حتی برایش لالایی بخوانم،

وسط گریه هایش بگویم:

غصه نخور خودم جان!

درست می شود!درست می شود!

اگر هم نشد به جهنم...

تمام می شود...

بالاخره تمام می شود...!!!

مکعب روبیک

این فایلی که براتون گذاشتم اموزش کامل حل مکعب روبیکه امید وارم لذت ببرید.


دانلود

انعکاس

پدر و پسری داشتند در کوه قدم میزدند که ناگهان پای پسر به سنگی گیر کرد

به زمین افتاد و داد کشید : آی ی ی ی!

صدایی از دور دست آمد : آی ی ی ی!

پسرک با کنجکاوی فریاد زد : کی هستی؟

پاسخ شنید : کی هستی؟

پسرک خشمگین شد و فریاد زد : ترسو!

باز پاسخ شنید : ترسو!

پسرک با تعجب از پدرش پرسید : چه خبر است؟

پدر لبخندی زد و گفت : پسرم خوب توجه کن….

و بعد با صدای بلند فریاد زد : تو یک قهرمان هستی!

صدا پاسخ داد : تو یک قهرمان هستی!

پسرک باز بیشتر تعجب کرد.

پدرش توضیح داد : راستش داستان این صدا از این قرار است که

مردم میگویند که این انعکاس کوه است ولی این در حقیقت انعکاس زندگی است.

هر چیزی که بگویی یا انجام دهی ، زندگی عینا به تو جواب میدهد

اگر عشق را بخواهی، عشق بیشتری در قلب بوجود می آید

و اگر به دنبال موفقیت باشی، آن را حتما بدست خواهی آورد.

هر چیزی را که بخواهی ، زندگی همان را به تو خواهد داد!